۱۳۸۷ خرداد ۳۱, جمعه

مستی و هستی

دروادیه ی مستی مستان همه مستند*****راه و روش مستی هرگز نگسستند
دررهگذر مستی مستا نه ی مستند*****با می بنشستند ولی نی نشکستند
مستانه خرامیدن و مستانه رمیدن*****گر باده پرستند ولی دل نببستند
مستانه چو پروانه پی شمع برستند ****** پیما نه بدستند که بت را نپرستند
چون با می معشوق به میخا نه نشستند ****** تا خا نه ی تزویر بروی خود ببستند
عا شق تر از آنند که دنیا بپرستند ****** مخمور دمی اما شیدا و ملستند
با مست بگویید که باشد ره مستی ****** دلدادگی و عاشقی و هستی و مستی
این بود دمی گام زدن در ره مستی ****** اما طرف دیگر دنیا بودو ریا پرستی
سجا ده پرستان که به می دل نببستند ****** تسبیح بدستند که تا ره بگسستند
با می ننشتند و ساغر بشکستند ****** این ظاهر امر است که حق را نپرستند
چون مسجد و محراب به نام خود ببستند****** عشرتکده و میکده و دیر گسستند
ظاهر بپسندند و ز معنا برستند ****** تا هر چه که زیباست بر آن چشم ببستند
آن منبر و لباده که ابزار بدستند ****** آراسته شدند با آن تا راه گسستند
گویید به این قوم که با شد ره رستی ****** آزادگی و راستی و زیبا پر ستی

هیچ نظری موجود نیست: