آلبرت اینشتین فیزیکدان بزرگ آلمانی، آمریکایی میگوید:«اگر تمامی قدرتهای جهان را متمرکز کنیم، نمیتوانیم زمان را
یک ثانیه به عقب برگردانیم.»
بدون شک، از دست دادن فرصت وتداوم فرصتسوزیها، باعث درجازدن، عدم پیشرفت، زمینهیعقبماندگی و درماندگی خواهد بود. اُمید است که آقای روحانی همانند دیگر اسلاف خود، فرصتسوزی را سرلوحهی کار خود قرار ندهد و از همان ابتدا فرصتها را غنیمت شمرد؛ که بر گرداندن آن سخت و امکان پذیر نمیباشد.
آب این جوی به سر چشمه نمی گردد باز## بهتر آن است که غلفت نکنی از آغاز
برای روشن شدن مطلب اِشاره به عواقب و عملکرد کارگزران نهضت دوم خرداد، خالی از لطف و بهره نیست.
بدون شك پديدهى دوم خرداد يك جنبش وحركتي بود كه با شعور بالا و همّت والاي مردم در خردادماه سا ل 1376، بوجود آمد0 اين نهضت درست همانند يك تير دردو نشانه بود0 يكي مبارزه منفي كه نفي هرگونه سلطهگري و ا نحصا رطلبي به حساب ميآمد و ديگري گرايش به اصلاحا ت و نهادينه شدن آن بود0
مي توان گفت: اين نهضت از نوادر و كميا بترين وقايع و حوادث تاريخي ايران است، كه به صورت آرام و مسالمت آميز شروع شد و بهگونهي مقبول و ميمون در مسيري قرار گرفت كه ميتوانست حقوق بشر، منافع ملي، اَمنيّت داخلي وخارجي و حتّا مصا لح ديني و اعتقادي ملت را بيمه ونهادينه سازد0
مردم ما با اين روند ميخواستند، قدرتِ سياسي را در مسير اصلي خود كه همانا محصول مستقيم اراده خود آنهاست، به منصه ظهور برسا نند و مُطالباتشان را از طريق معقول و خردورزي بدست آورند. طبيعي است كه سلطه گران و زورگويانِ تماميّت خواه و توتاليتر اين امر را نميپسنديدند0 لذا در صدد مخالفت و سركوبي آن برخاستند0 آنها سياست را در راستاي كسب قدرت ميدانستند و آن را براي تسلّط هر چه بيشتر خود ميخواستند0 دولت را با توپ و تانك و تفنگ ميپسنديدند0 اين قوم كه زر و زور و تزوير را درهم آميخته بودند! با استفاده از تبذیر و تسبيح و تطمیع؛ جاي خود را بر سر خوان گسترده با مائدههاي رنگارنگ مستحكم و مستدام ميديدند؛ هرگز حاضر نبودند اين لقمه چرب -اگر چه آغشته به خون - را رها سازند0 بنابراين هيچگاه از پاي ننشستند و همواره كارشكنيها و سنگ اندازيها را ادامه دادند كه اگر غيراز اين بود شگفت مينمود!
امّا در حقيقت اين تمام مطلب نيست و سكه روي ديگري نيز دارد0كساني كه خود را مدّعي پيشرفت اين نهضت معرفي ميكردند و کاسهی داغتر ازآش شده بودند، با عملكرد بسيار ضعيف، اشتباهات وخطاهاي پياپي، فرصتسوزيهاي مكرّر، مصلحت انديشيهاي بيمورد، عقبگردهای بیموجب و000، باعث گرديدند تاامر براي مردم مشتبه شود وراه براي توفيق دوباره ارتجاع و استبداد هموار گردد0
البته روشنگري وشناخت علل واسباب كه موجب آسيبپذيري نهضت دوم خرداد گرديد، كمك شاياني در فراهم ساختن مسيرمناسب وراهيابي بهتر با ضريب امنيتي بیشتري دارد0 از اهم مسائل، كه مي توان بدان اشاره نمود:
1- كارگزاري و كارگرداني در جبهه دوم خرداد:
جنبش اصلاحطلبانهی مردم؛ در دوم خرداد، يك حركت خودجوش، دمكراتمنشانه و خردورزانهای بود كه وابسته و يا وامدار هيچ قشر ياحزب و گروه سياسي خاصي نبود0 استقلال و عدم وابستگي اين نهضت، موجب گرديد تا هر شخص يا گروهي با اهداف و انگيزههاي متفاوت وارد صحنه شود وخود را اصلاحطلب و پيشرو در اين امر بدانند0 در اين ميان ميتوان از افرادي يا د كرد كه سوابق سياسي و اجتماعي چندان مطلوب و درخشاني نداشتند، يا حداقل مردم آنها را با اين عنوان نميشناختند؛ كه فرصت را مغتنم شمرده و خويش را ياور و همراه اين نهضت معرفي كردند0 اينان در جريان امر، اغلب مواضع ضد و نقيض اتخاذ ميكردند واين بهگونهاي بود كه هنگام تصميم گيريها برسر مسائل مهم و اصلاحگرایانه به مشاجره وزدوخورد ميپرداختند؛ زيراكه روند اصلاحات به نفع آنان نبود ويا سابقه آنها را بيش از پيش زير سؤال ميبرد0(1)
اين گروه و يا احزاب ديگر نه تنها از نظر تحليلهاي سياسي ودرك عميق مسائل؛ ضعيف و عاجز بودند؛ بلكه برخي از آنان فرصتطلبي ميكردند و اين رسالت تاريخي ملت را بازيچه و بدون عمق و وسعت مياِنگاشتند؛ هنگام انتقاد و گوشزد نسبت به عملكرد ضعيف و بد آنان، دست به توجيه ميزدند كه حفظ نظا م، ازاوجب واجبات است0 گويي كه اصلاح و بازسازي ساختار حكومت و قانون اساسي، نزد ایشان مرادف ومصا دف با نابودي نظام و حکومت بود و 0000به هرحال، فقدان يك نيروي قوي و كارگزاران هدفمند و شجاع، دلسوز و دردمند، باعث گرديد تا اين حركت عقيم بماند0 ازنيروهای عظيم بهويژه جوانان كه پشتوانهی محكم و بسیار مؤثر براي پيشبرد اين جنبش بودند استفاده بهينه نشد0 - آنچه بود تنها شعارو بازي با الفاظ بود- تا اينكه كار را به ناكجاآباد رساندند!0آنان غافل بودند كه دو صد گفته نيم كردار نيست0
2- سياستورزي، تدبير و سازماندهي در نهضت.
از آنجا كه نهضت، مديرمدبّر، ازخودگذشته، دردشناس و دلسوز نداشت؛ طبعيي بود كه از سازماندهي و سازمانگرايي آنچناني خبري نباشد! اين جنبش نياز به يك سازماندهي و مديّريتقوي داشت تا بتواند به آرمانها و اهداف متناسب خود برسد0 امّا هرگز اين متاع گرانبها يافت نشد! به همين سبب بعد از مدّتي روند اصلاحات رو به كندي گذاشت و جز آوازهاي از آن باقي نماند0 هر چند بعضي از احزاب و گروهها بهوجود آمدند؛ بعضي رسا نهها كه بالاترين رسالت تاريخي را در پيام رساني داشتند؛ پا به عرصهی هستي گذاشتند، ولي به زودي مورد هجمه قرار گرفتتند و به سرنوشت دخمه دچار گردیدند.
به ياد ماندني است كه نقش برخي از آنها كه خود را مصلح و پيشرو در اصلاحات معرفي مينمودند در تسريع و نابودي و محو رسانهها بيتاثير نبودند و خود نیز فدای آن شدند. (2 )
از طرفی گروهها و به اصطلاح تشكّلها نيز قادر نبودند، خود را هماهنگ كنند و در مواقع ضروري و بحراني پشتيبانان را یاری و سازماندهي نمايند، از مردم كمك بگيرند تا توطئهها را خنثي سازند. پس هر چند روز یک حادثه داشتند.
مردم، هوشمندانه و تیزبینانه در اين راستا گا م برميداشتند، براي مثا ل به نمايندگاني راَي دادند كه در خدمت نهضت دوم خرداد باشند.- مجلس ششم- درمساله شوراهای شهر، كساني را انتخاب كردند كه باور داشتند جنبش را یاری میکنند و به پيش ميبرند؛ ولي در حقيقت كارگزاران ناسپاسي كردند، همكاري توام با دانايي مردم را غنيمت نشمردند! مردم تيغ و تيغ دان را از كفزنگي مست بيرون كشيدند؛ امٌا كاربدستان را خواب غفلت ربوده بود!0
به هر حال مدّعيان پرادّعا از اين امر تهي بودند0 چه باید کرد؟! رتبه زمزمه عشق ندارد زاهد ## بگذاريد كه آوازه جنت شنود
3- نقش تشكلها و احزاب در نهضت
گويي كه در فرهنگ و ساختار اجتماعي ايران تشكلگرايي واحزابگزيني؛ چندان نهادينه نشده است. به همين جهت اُميد وآرزوي كارآيي آنچناني از آن نميرود0 اين مساله درست عكس نقش روحانيت در اَذهان و افكار مردم است؛ زيرا كه روحانيت، قبل از انقلاب و تا چندي بعد از آن از جايگاه ويژهاي برخوردار بودند0 اگر چه به نظر ميرسد كه اين نفوذ و موقعيّت به مراتب در سراشیبی تند قرار گرفته و رو به نزول و اُفول است.
از دلائل مهم اعتبار روحانيّت در جامعه، ميتوان به اين مطلب اِشاره نمود كه، احساس ميشد اين قشر با تودههاي مردم همراه هستند؛ در ارتباط با مصالح جامعه گام برميدارند، خيرو صلاح ملت را ميخواهند، ولي از زماني كه اين نهاد به اصطلاح معنوي و فرهنگي خود را با قدرت عجين ساخت و بر مَسند اجرا نشست ،اين استقبال و احساس تقليل يافت! آقایان از یاد بردند؛
قطره درياست اگر بادرياست ## ورنه او قطره و دريا درياست
البتّه بعد از انقلاب تشكلها و گروههايي پا به عرصهی وجود گذاشتند؛ ولي به دليل فضاي سنگين و قدرت آمرانهاي كه بر جامعه حاكميّت پیدا کرده بود، از تاثير و نفوذ چنداني برخوردار نبودند؛ آنچه بود بيشتر رقابتهاي تشريفاتي وظاهری بود، که در راستاي حكومت و خواست حاكميت، انجام وظيفه مينمودند0
برای نمونه میتوان: به مجمع روحانيون مبارز، كه عمدتاً اعضاي آن، از اطرافيان و کارکنان و کارگزران، دفتر آیتالله خمینی بودند، اشاره نمود. اين گروه به جهت رقابت با جامعه روحانيت مبارز تهران كه از محا فظه كاران و قدرتمندان آن روز به حساب ميآمدند، پا به عرصهی وجود گذاشتند و در حقیقت منشإ بسیاری از گرفتاریها شدند. مجمع روحانيون مبارز كه بعضا خود را وارث بلامنازع انقلاب ميدانستند و براي بقاي خود از هرگونه تلاش و كوششي مضايقه نميكردند؛ هرگونه موانعی را از سر راه، جهت به قدرت رسيدن خود برميداشتند. مثلاً: حصر و به انزوا كشاندن هر چه بیشتر مرحوم آيت ا000منتظری بود. كه صد البتّه گندم ري را هرگز نخوردند!0
و يا مشابه آن يعني: مجمع محققين ومدرسين كه در مقابل جامعه مدرسين حوزه علميه قم تشكل يافتند؛ که البتّه بعضي ازعناصراين مجموعه نيز در نابسامانيها بيتاثير نبودند.
بعضی ازاین مجموعهها، بعد از درگذشت آیتالله خمینی، خويش را از همه جا مانده و از همه كس رانده میديدند؛ آن كسي را كه سليمانش كرده بودند وميخواستند در پرتو اوسري در سرها داشته باشند واز نمدش كلاهي بسايند؛ ولي به آمال آرزويشان نرسيدند؛ در اين روز آشيانشان را طعمه صياد ديدند! هم اكنون فرصتي پيدا كردند تا همتي بدرقه راه كنند و از اين ناله سودايي برگيرند0
آنها رئيس جمهور خا تمي را از آن خود ميدانستند، به موقعيت او دل خوش داشتند0 امّا ندانستند كه هزار وعده خوبان يكي وفا نكند0 عجبا كه اينها نيز به سرنوشت تماميّت خواهان گرفتار آمدند!0
نه دود از كومه اي برخواست در ده ## نه چوپاني به صحرا دم به ني داد
غيرقابل انكار است كه بعد از جنبش دوم خرداد، احزاب وجمعيتهاي ديگري بوجود آمدند كه احساس ميشد جديتر واز تاثيرات بيشتري برخوردار باشند ؛ مثلا: جبهه مشاركت، اين جمعيت كه نسبتاً وسيع و تا حدودي منسجم بودند و امتياز رفورميستي داشتند و ميتوانستند منشإ اثر واقع شوند؛ ولي با تمسك به الگو ومرادشان خاتمي خوش آواز، به وقتکشی پرداختند و دل مشغول داشته باشعارهايي چون:« فشار از پايين و چانه زني از بالا، آرامش فعال، فتح سنگربهسنگر و000 » در فرصت سوزي واتلاف وقت نمره بسيار بالايي گرفتند0« ترك الفرص غصص»
از اين نمونه: احزاب و گروههاي ديگري نيز بودند كه كارنامه ی آنها از مذكورين درخشان تر نيست0
نه گل روئيد و نه زنبور پر زد ## نه مرغ كدخدا برداشت فرياد
این امر ادامه یافت تا اینکه دوران دوم خرداد به سررسید و اقتدارگریان با تجربهای که از دوم خرداد داشتند؛ به خوبی از آن بهره گرفتند و دوباره اسب خود را زین کردند و هر آنچه خواستند، اسب تازی نمودند. در سال 88 سر مستانه درپی پرندهی خوش اقبال بر دوش خود بودند که ناگهان طوفانی از راه رسید و همهی نقشههای آنان را برآب کرد. هرگز فکر نمیکردند که مردم اینگونه بهصحنه بیایند. ملت یکپارچه شعلهور شد و گریبانشان را گرفت. اما با هر وسیلهای که شده4سال دیگر را با خفت ادامه دادند؟ ولی سال 92 همان طوفان، دوباره وزیدن گرفت و آنان را به عقب نشینی وادار ساخت و عنان کار بهدست روحانی افتاد. حال آقای روحانی باید بداند که فرصتسوزی دوباره تیغ را در دست زنگی مست قرار میدهد و این بار معلوم نیست چه خواهد شد؟
1- به عنوان مثا ل در پيگيري قتلهاي زنجيرهاي، رانت خواري هاي كمرشكن و 000
2- هنگامي كه به قتل مرحوم دكتر سامي رسيدند و كار به جاي حساس رسيد آن را رها ساختند0
3- مي توان به جريان تعطيلي مطبوعات و موضع گيري آقاي كروبي در مجلس اشاره نمود0 قم- میرزا محمد مهرابی
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر