۱۳۸۵ دی ۲, شنبه

تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل

1) به سید گفتم سید کجا می روی؟ گفت :" ختم " بدو گفتم بعد از ختم کجا می روی ؟( چرا که بو برده بودم که مخواهد رای بدهد) گفت : مهری پای شناسنامه ام بزنم ! گفتم چرا ؟ جواب داد چون ممکن است فردا بگویند هر کس رای نداده زنش برش حرام است ! بسیار تعجب کردم !!! چرا که همه چیز شنیده بودم غیر از این؟! به او گفتم ممکن است عکس آن هم صادق باشد ! گفت حالا تا آن روز!!!
2) روز انتخابات یا به عبارتی انتصابات ویا بهتر بگوییم تقلبات کنار تلویزیون ج_ا نشسته بودم ؛ اواخر شب بود و نگاه به تلویزیون می کردم؛ دو تا مجری بودند که از شبهای قبل توجیه شده بودند که چه بگویند ؟! یکی از آنها واحدی بود که قبلا اسمش را شنیده بودم و بسیار مرد مدح گویی است ولی دیکری را اسمش را نمی دانم 0 به هر حال آن فرد گفت آفرین به این مردم غیور و سر بلند ایرا ن که هفتاد میلیون رای دادند؟! آقای واحدی نگاهی به مجری همراهش کرد و دید خیلی تابلو شد گفت نه دیگر ! اصلا جمعیت ایران هفتاد میلیون نفر است نکند بجه های در گهواره هم گریه می کنند رای داده اند و حالا خسته و کریه می کنند و شیر می خواهند ؟!و!!!

۱ نظر:

مرد پیر گفت...

درود
میرزا جان
بکا ر بردن لفض شیخ صرفا برای مزاح بود برادر وگرنه جسارتی در کلام بنده نبود
در مورد نظر بنده نیز در باره روحانیت میرزا جان بنده انان را با دو چشم می نگرنم
نه از یک چشم ؟