۱۳۸۵ دی ۳, یکشنبه

حکایت شنیدنی ما

نقل می کنند : یک ماشطه گر مشغول مشاطه گری روی صورت عروسی بود ؛ قد یم که با بند انداختن زنان را آراریش می کردند ؛ این ماشطه گر با نخ موهای صورت عروس را می کند ؛ لذا دردش می آمد , همینطور که اشگ از چشمان عروس سرازیر بود ؛ حرکتی از او سر زد و خجالت کشید و دیگر نگذاشت ماشطه گر کارش را ادامه دهد ! زن ماشطه به فکر آمد که چگونه کارنیمه تمامش را تمام کند ؛ گفت ای عروس نا راحت نباش ما از این موارد زیاد دیده ایم و اتفاقا کسانی که ازشان این کار سر می زند بچه ی اولشان پسر است ؛ نا گهان عروس خوشحال شد و به ماشطه گر گفت : کارت را ادامه بده که تصمیم دارم این بارحرکت را بلند تر انجام دهم که فرزند دومم نیز پسر باشد ؛ آرایشگر گفت نه نه همین یک بار کافی است و برای هفت پشتت بس است؟!
بلی اینگونه است ؛ در این مدت ایران رکورد را شکسته و توسط ارگان ها و سازمان ملل ویا دول و غیره چندین بار محکوم شده ؟! از نظر حقوق بشر ؛ انرژی هستهای ؛ سانسور مطبوعات ؛( اگر از هیچ کجا ندانیم ولی من می دانم که یک وبلاگ بدون اثر وبدون بیننده ی مرا بستن وای به جا های دیگرد) محدود کردن آزادی ؛ ووو
این بار نیز از لحن آقایان هویداست که می خواهند بلند تر ادامه دهند و با جامعه ی بین الملل درافتند ؟! جالب اینجاست با اتفاق آرائ ما را محکوم می کنند ؟1 و این همه پول به روس و چین هم نتیجه ای در بر نداشت ؟!
جالب تر اینجاست که اگر دولتی در دنیا از جهاتی محکوم شود ؛ سعی می کند که مردم داخل را برای اتفاقات نگه دارد ؛ ولی دولتیان ایران مردم خودمان را نیز نگه نداشته اند ؟!
شما نگاه کنید من یک مجروح جنگی و طلبه هستم ؛ پدرم معلول جنگ است ؛ برادرم معلول جنگ است ؟!
از مبارزین به اصطلاح قبل از انقلاب بوده ایماز طایفه ی ما چند نفر شهید شده اند وووو
اما خواهر مرا که از نظر علمی و دانشگاه در سطح بالایی هم هست ؛ وقتی کاندیدا برای شورای محلمان که محل بزرگی هم نیست رد صلاحیت می کنند و می گویند شما التزام عملی به ولایت مطلقه ندارید ووو؟؟؟؟!!!!
نا گفته نماند که دوره ی قبل این همشیره ی من در شورا بود و تا آنجا که من اطلاع دارم بد نبود و از او به نیکی و خدمت به مردم یاد می کردند0اما این بار رد صلاحیت شد ؟! آنهم با نظر منفورترین افراد بین مردم محل که بغضا پدرانشان و یا اجدادشان در زمان شاه و یا هین امروز بد نام بوده و هستند ؟ شور و رد صلاحیت می شود ؟!
پس این آقایان گو یا خودشان را می خواهند و دو تا چشم نا بینایشان را عجبا عجبا
به هر حال شاید بعضی چیزها را ما ندانیم و آنان درست عمل می کنند ؟! حالا تا مردم و منافعشان و یا امنیتشان ؛ به ما چه مربوطه؟؟؟؟؟؟
اگر زدست بلا بر فلک رود بد خوی ### ز دست خوی بد خویش در بلا باشد

۵ نظر:

ناشناس گفت...

با درود به میرزای عزیز
هر چه سعی کردم در مقاله پیش پیامی بگذارم موفق نشدم ولی مهم نیست.
دوست و سرور عزیز با شما همدردم و لازم است بگویم از نظر جسمی وضع بهتری از شما ندارم و بخاطر وطنم نه برای زعامت مشتی خودمحور انگل و ملحد صدمه عمرانه دیدم. شاکرم که هنوز نیمه نفسی میکشم و برملا کننده ننگ این دوران سیاه بر طارق ملتم هستم. فامیل و اقوام دور و نزدیک نیز صابون دکانداران رژیم به تن و روحشان کم مالیده نشده است. خدایت تو و خانواده را صبور تر و پر استقامت تر کند. دعاگو و بیاد شما سرور عزیز

ناشناس گفت...

سلام آقاي مهرابي
تا بوده چنين بوده اما ان شا الله تا باد چنين نخواهد باد
براي خدمت كردن به خلق الله نيازي به انتخابات و انتخاب شدن نيست .آناني كه فكر مي كنند بر حسب تكليف،مي بايست لباس خدمت به تن كنند همان بهتر كه سراغ بازيهاي انتخاباتي بروند زيرا انچه كه تاكنون از نتايج انتخابات در ايران حاصل شده است،جز هياهويي براي هيچ نمي توان نامي براي آن گذاشت.مشتي آدم با عبور از فيلتر انتخابات خود و تمامي اطرافيان را صاحب منصب مي كنند و قس عليهذا
چه بهتر كه براي خدمت بي نام و نشان به ابنا بشر راه صادقانه ديگري پيشه گيريم و مقهور چيره دستي هاي از اين دست نشويم

ناشناس گفت...

سلام حاجی
رد صلاحیت شدن در این شورای نگهبان از افتخارات است
الخیر فی ماوقع
ارادتمند . مهران

مرد پیر گفت...

درود میرزا جان
این هم از مزایای دولت مهر ورز است قربان
تا مداح نباشی در حکومت ا سید علی وضع همین است

ناشناس گفت...

سلام
مدتی وبلاگ شما مورد مهر و لطف دوستان قرار گرفته بود و من در هنگام ورود با نام آشنای فیبترینگ روبرو می شدم..اما اکنون خدارو شکر به وبلاگتون اومدم و پس از مدتها اون رو مطالعه کردم..
همیشه پایدار باشید..